Feeds:
نوشته
دیدگاه

داشتم فکر میکردم 10 سال دیگه یه سری ایمیل ها بین مردم رد و بدل میشه که وضعیت امروزمون را مسخره میکنه. نمونه یکی از اون ایمیل ها:

شما بادتون نمیاد

موبایل ها قدیم این شکلی بودن.

 Image

این شارژرها را یادتونه؟ باید دو ساعت موبایلمونو با اینا میزدیم به برق تا شارژ بشه

 Image

این تلویزیون دو بعدی ها را کی یادش میاد؟ تازه هی کیف میکردیم که روز به روز نازک تر میشن.

 Image

یادتونه این آنتها رو؟ باید میذاشتیم رو پشت بوم و سیم میکشیدیم تا تلویزیون

 Image

لپ تاپ داشتیم با این همه دم و دستگاه و کیبورد و مونیتور و اوووووه کی این همه بارو بکشه؟ تازه شارژر هم میخواست.

 Image

یادتونه این ماشینها رو؟ دیگه خیلی خوبش 200 تا سرعت میرفت. چقدر کیف میکردیم.

 Image

سرعت اینترنتمون 10M میشد تو آسمون بودیم دیگه.

 Image

یادتونه هر کسی تو خونه اش یه خط تلفن داشت؟ هم باید به برق وصلش میکردی هم به پریز تلفن.

 Image

سفر هوایی میرفتیم از تهران تا دوبی 2 ساعت :))))

 Image

کی اینها را یادش میاد؟ باید میذاشتیم تو موبایل تا آنتن بده

 Image

تازه Blueray اومده بود حجمش خدا بود

 Image

این ماشین لباسشویی ها یادتونه؟ باید لباسها را میریختیم توش و دو ساعت اینها را اینور و اونور میچرخوند تا تمیز بشن.

 Image

تو همه خیابونها و کوچه ها سیم کشی برق بود.

 Image

این ها را یادتونه؟ اسمش iPad بود. یه زمانی خیلی شیک بود داشتنش.

 Image

هرجا میخواستیم بریم باید یه دفترچه پاسپورت با خودمون میبردیم که توش مهر میزدن

 Image

امروز من از ایرانی بودن خودم خجالت میکشم. امروز از این که میبینم جماعتی که متأسفانه هموطنم هستند صفحه فیسبوک فوتبالیست اسطوره آرژانتین را با تفاله های لجنزار افکارشون آلوده کردن احساس شرم میکنم. حالا کجا هستند اونهایی که ادعای 2500 سال تمدنشون گوش فلک را پر کرده؟ کجان اونها که خیالشون شده هنر نزد ایرانیان است و بس؟
واقعیت اینه که انسان وقتی همزیستی و دوستی با مردم کشورهای دیگه دنیا را تجربه میکنه میفهمه که همه ادعای «نژاد برتر بودن» و «مرکز ثقل زمین بودن» ادعایی کاملاً واهی و پوچه که ما مردم از بچگی باهاش بزرگ شدیم و بهانه ای شده برای تنبلی، تن پروری و بی عملی خودمون. اینجا من یاد گرفتم که ما ایرانی ها هم مثل مردم همه جای دنیا خوب و بد داریم، باهوش و خنگ داریم، پولدار و فقیر داریم، با شعور و بی شعور داریم. تا کی قراره بشینیم و افتخار کنیم که مثلاً چون دکتر نادری و دکتر اسلامبولی زاده و پروفسور سمیعی و … ایرانی هستند پس ما باهوش ترین ملت دنیا هستیم؟ من هم مثل هر ایرانی دیگه ای به داشتن چنین بزرگانی افتخار میکنم، اما وجودشون را نشونه برتر بودن نژاد ایرانی و آریایی نمیدونم. بین ما ایرانی ها نوابغی وجود داشته اند و دارند، همونطور که بین همه مردم دیگه هم وجود داشته و داره. ما سابقه 2500 سال تمدن داریم، همونطور که مصر و یونان و اکثر کشورهای اروپایی و ترکیه و … دارند. ما هنرمندان بزرگی داشتیم و داریم، همونطور که فرانسه و انگلیس و ایتالیا و … داشته اند.
نمیدونم این که «هنر نزد ایرانیان است و بس» را چه کسی گفته، اما به عقیده من یکی از واهی ترین و پوچ ترین ادعاهاییه که میشه مطرح کرد. من نمیفهمم سابقه تمدن 2500 ساله چه ربطی به من و شما داره که الان مجبوریم از این که ایرانی هستیم سر به زیر بگیریم. اگه 2500 سال تمدن میتونست نقشی تو زندگی ما داشته باشه چرا ما الان توی این بدبختی و گرفتاری اسیر هستیم؟ ما ایرانی ها نشستیم و یه پیله دور خودمون تنیدیم و خودمون را مبدأ و مقصد جهان میدونیم. اگه یه خارجی را ببینیم که فرق اصفهان و شیراز را نمیدونه رگ گردنمون میزنه بیرون که این تمدن بزرگ ما را نمیشناسه. ولی خودمون چقدر تمدن های بزرگ دیگه را میشناسیم؟ چقدر ملت های دیگه و فرهنگ های دیگه را میشناسیم؟ اگه ما باهوش ترین و زرنگ ترین مردم دنیا هستیم چرا امپراتوری بزرگ ایران کم کم از بین رفت و الان به جایی رسیده که برای بقا باید زمین و منابعش را بفروشه؟ کا که ادعا میکنیم امپراتوری ایران از هندوستان تا اروپا گسترده بوده چرا هیچ کس توی این کشورها الان فارسی صحبت نمیکنه؟ و ما که اینقدر انگلیسی ها را پلشت و پلید میدونیم چطوریه که زبانشون الان زبان رسمی همه دنیاست؟
کاش یه کم به خودمون بیایم و ببینیم که به ملتی تبدیل شده ایم که لودگی و به شوخی گرفتن «همه چیز» زندگیش شده. که یاد گرفتیم از همه بدبختی های زندگیمون جوک بسازیم و بخندیم و خوش باشیم. خوش باشیم که کلمه الگوریتم از ریشه الخوارزمی گرفته شده. و خوب این حتماً یعنی همه پیشرفت ها دنیای کامپیوتر از مایکروسابت و ویندوز گرفته تا گوگل و اپل و …. مدیون ما ایرانی هاست. که خیام دقیق ترین تقویم دنیا را نوشته و این حتماً یعنی تلسکوپ هابل و برق و اینترنت و شتاب دهنده های ذرات و … مدیون ما ایرانی ها هستند. به این که طب ابو علی سینا مدتها مرجع پزشکان دنبا بوده و این حتماً یعنی کشف انواع واکسن ها و دارو ها و روشهای پزشکی مدیون ما ایرانی هاست. و حالا این ما هستیم، ملت ایران که همه دنبا بدهکارمونه و حق داریم بشینیم و منتظر خدمت بقیه باشیم. چرا که این دیگران هرچی دارن از ما دارن.

و حالا حتماً چرا آرژانتین میخواد ما و تمدن بزرگمون را شکست بده و غرور ملیمون را خدشه دار کنه. پس حتماً لیونل مسی حقشه که از همین الان فحش بخوره و تحقیر بشه. حتی اگه حتی بلد نباشیم این را به زبانی غیر از فارسی بیان کنیم

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/04/130402_wanted_migrants_clickable.shtml

Xtra

شرکت های بزرگ ارائه دهنده خدمات اینترنت، معولاً به مشتری هاشون email هم میدن. نمیدونم توی ایران هم این سرویس را میدن شرکتها یا نه. اما اینجا مثلاً Vodafone ایمیل هایی با دومین Vodafone.co.nz میده. شرکت Telecom NZ هم این کار را کرده و سرویس ایمیلش را به جای این که خودش مدیریت کنه به Yahoo که معرف حضور هست outsource کرده. بنابراین شما وقتی سرویس اینترنتتون را از Telecom NZ میگیرین، میتونین ایمیل هایی با آدرس xtra.co.nz هم داشته باشین که میتونین از توی سایت Yahoo بهش login کنین. و پسورد شما برای ایمیل و برای اینترنتتون یکی خواهد بود.
ایمیل های xtra.co.nz توی این هفته مرد حمله هکرها قرار گرفتند. البته هنوز معلوم نیست که هکرها به محتویات ایمیل ها هم دسترسی پیدا کردن یا فقط ازش spam فرستادن. اما به هر حال از همه ایمیل های هک شده ایمیل هایی به همه contact های افراد فرستاده شده که یه متن دوستانه توش نوشته شده بوده و یه لینک به یه سایت آلوده که با باز کردنش، این حمله هم گسترش پیدا میکنه.
حالا نکته جالبش اینجاست که Telecom به جای این که به کاربراش پیغام بده که پسووردشون را عوض کنن، خودش برداشته همه پسووردها را عوض کرده و هرکس که میخواد وارد ایمیلش بشه باید یه بار پروسه password recovery را طی کنه و از اونجایی که 90% مردم اطلاعات لازم برای این کار را ندارن تعداد تماس ها با واحد تماس Telecom بالا رفته و با این که بیشتر از 100 نفر را اضافه بر نرمال توی شیفت هاش استفاده کرده، هنوز هم از پس تماس های وارده بر نمیاد و بعضی از مشتری ها بیشتر از یک ساعت توی صف میمونن تا به اپراتور وصل بشن!!! حالا به همه اینها اضافه کنین این که پسوورد ایمیل ها و اینترنت مشتری ها یکی بوده و خیلی ها اینترنتشون هم کار نمیکنه.
حالا توی همه این داستان ها من یاد یکی از دوستان زمان دانشگاه افتادم. اون موقع ها تازه ماشین حساب های Casio 4500 به بازلر اومده بود و هنوز خیلی گرون بود که همه بتونن بخرن. این دوست هم خونه ما یه دونه خریده بود و خیلی هم ازش مواظبت میکرد، تا یه روز که دیدیم یه مورچه رفته توش و درست زیر شیشه صفحه نمایش و روی LCD داره راه میره. این دوست ما هم اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که با انگشتش مورچه بینوا را فشار بده. خوب مورچه که صد البته مرد. اما جسد له شده اش تا هفته ها روی LCD ماشین حساب چسبیده بود تا این که کم کم خشک شد و کنده شد.
نکته 1) در واقع بحرانی بدترین اتفاق اینه که آدم هول کنه. هول که میکنین حتماً کار خرابتر میشه. برعکس اگه هول نکنین احتمالاً راههای خیلی خیلی بهتری پیدا میشه کرد.
نکته 2) من خدم مدت ها در زمینه امنیت و ضد امنیت کار کردم و چیزی که همیشه به همکارام میگفتم این بود که کار در زمینه امنیت مثل دروازه بانی فوتبال میمونه. تا وقتی تیم حمله میکنه کسی خیلی بهش نگاه هم نمیکنه. اما برعکس وقتی حمله میشه همه بهش نگاه میکنن. و از اون بدتر اگه هر بازیکنی 10 بار اشتباه کنه نهایتش 10 بار توپ لو میره، اما اگه دروازه بان یه بار اشتباه کنه به احتمال خیلی زیاد هممون تبدیل به یه گل میشه. حالا اینجا هم Telecom داره صحبت از فسخ قرارداد با Yahoo میکنه!!
نکته 3) سر جدتون ایمیل هایی که براتون میاد و توش لینک به سایتی هست که نمیشناسین را روش کلیک نکنین. خود من خیلی اتفاق میفته که حتی ایمیل های دوستان را که توش لینک فرستادن باز نمیکنم، چون میدونم که حتی خیلی از همون سایت هایی که عموماً ایرانی هم هستند آلوده اند و گرچه ممکنه یه چیز جالب هم توش باشه، اما به ریسکش نمیرزه.

اتفاقات خوب و بد همه جای دنیا اتفاق میفتند. آدم های خوب و بد همه جای دنیا پیدا میشن. سیاستمداران صادق و فاسد تو همه کشورها هستند. چه ایران باشه، یا آمریکا، یا نیوزیلند، یا اروپا. چیزی که بعضی کشورها را جای بهتری برای زندگی میکنه نحوه برخورد جامعه با چیزهای مثبت و منفیه. اگه نمونه های اخیرش را بخواین میتونین به نحوه برخورد جامعه و انعکاس رسانه ای اتفاقاتی مثل استعفای پاپ بندیکت (به گفته خودش بعد از مشورت با خدا :)) نگاه کنین. یا استعفای وزیر کابینه آلمان بعد از این که معلوم شد مدرک دکتراش که سالها پیش گرفته بوده با استفاده از پایان نامه ای بوده که قسمتهاییش کپی برداری بوده. توی هر جامعه ای ممکنه چنین اتفاقاتی بیفته، اما این که چقدر این اتفاق در نظر مردم و سیاستمداران زشت باشه و چقدر حساسیت ایجاد کنه جامعه یا سیاست سالم را از ناسالم جدا میکنه.
توی نیوزیلند هم مثل همه جای دیگه چنین اتفاقی افتاده و یک نماینده مجلس توی مقاله ای که توی یه مجله نوشته بوده اظهارات نژاد پرستانه و نفرت برانگیزی کرده که خود من (با این که خیلی زیاد اهل تساهل و تسامح هستم ;) ) از شنیدنش عصبانی شدم. ظاهراً این آقا قصد مسافرت با هواپیما داشته که پلیس فرودگاه چاقویی که توی جیبش بوده را میگیره و اجازه نمیده با خودش توی پرواز ببره. و ایشون مقصر را مسلمان های مهاجری میدونه که اینقدر ترس از تروریسم را ایجاد کردن که حتی توی نیوزیلند چنین قوانینی برای پروازها وضع شده.
ایشون توی اظهاراتش نوشته » حقوق نیوزیلندی ها توسط عده ای غارنشین مردسالار که از «واگستان» آمده اند و زندگی و امنیت سفر ما را به نام دین عصر حجریشان و نگاه وحشیانه اش به زنان، دموکراسی و حقوق شخصی به خطر انداخته اند پایمال شده است». این آقای نماینده همچنین ادامه داده «اگر شما مرد جوانی بین 19 تا 35 سال هستید و مسلمانید یا شبیه مسلمان ها هستید یا از کشور مسلمان آمده اید شما حق استفاده از هیچکدام از خطوط هوایی غربی را ندارید»!!!

Image
همین اظهارات نفرت انگیز این آقای نماینده چنان رسانه ها و سیاستمداران را به واکنش واداشت که ایشون دیروز از همه خبرنگارها فراری بود و کاریکاتور زیر را امروز روزنامه هرالد در همین مورد ازش چاپ کرده بود.

Image

همینطور تقریباً همه سیاستمداران از نخست وزیر بگیر تا وزرا و رؤسای احزاب دیگه خواستار اخراج یا حداقل استعفاش شدن. حتی با این که ایشون امروز توی مجلس حاضر شده و اظهار کرده که از هر نظر و بدون هیچ توجیهی معذرت میخواد.
************************************************************
از همه اینها که بگذریم تابستون امسال یکی از گرمترین تابستون ها تو سالهای اخیره که به اضافه کمبود بارندگی باعث شده از سبزی همیشگی نیوزیلند یه مقدار کاسته بشه. گرچه نیوزیلند همیشه زیباست. عکس های زیر را توی چند روز گذشته گرفتم. امیدوارم نشون دهنده گرمای این روزهای اینجا باشه.

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

یکی دو ماه پیش به فکرم رسید حالا که من برای یه اپراتور موبایل و اینترنت کار میکنم، شاید خیلی خوب نباشه که بین این اپراتور و اپراتورهای داخل کشور رومینگ برقرار نباشه و  یا حداقل نشه sms رد و بدل کرد. به خاطر همین یه روز بدون این که هیچ پروژه ای تعریف شده باشه نشستم روی این موضوع یه کم کار کردم و ارسال و دریافت sms را با ایرانسل راه انداختم. برای تست این موضوع هم چند تا sms به چند تا شماره ایرانسل زدم و مطمئن شدم که همه چیز درسته.

تا اینجای کار همه چیز به نظر خوب میاد. تا این که حدود یک هفته بعد از این کار یه نفر با یه شماره آمریکا به من زنگ زد و گفت که از یه شرکت ارائه دهنده خدمات تلفن اینترنتی هست و این که میخواست برای شرکتشون تبلیغ کنه و یه کارت ارزون بفروشه. من که بازار مخابرات نیوزیلند را تا حد زیادی میشناسم کنجکاو شدم و پرسیدم که از کجا تماس میگیره که گفت از آمریکا. و من که خیلی تعجب کرده بودم طبیعتاً اولین سؤالی که به ذهنم رسید این بود که شماره موبایل من را از کجا آوردن و بالاخره بعد از چند بار طفره رفتن گفت که اونها دارن به همه شماره های موبایل نیوزیلند به صورن تصادفی زنگ میزنن که ببینن اگه طرف ایرانیه بهش کارت بفروشند!!!! خوب خودتون میتونین منطقی بودن چنین جوابی را حدس بزنین. این کار دقیقاً مثل اینه که اون شرکت شروع کنه به همه شماره های 0912 ایران زنگ بزنه که ببینه اگه کسی مثلاً فرانسوی بود بهشش کارت تلفن فرانسه را بفروشه!!!!

نتیجه گیری خوشبینانه: شرکت های محترم مخابراتی داخل کشور تمام ارتباطات با خارج از کشور را کنترل میکنند و اطلاعات استخراج شده را به شرکت های مخابراتی خارج از کشور میفروشند.

نتیجه گیری بدبینانه (و متأسفانه به نظر واقعی تر): افرادی یا سازمانهایی از داخل کشور همه ترافیک ارتباطات با خارج از کشور را کنترل میکنند و با ثبت شرکت هایی در خارج از کشور سعی میکنند کنترل هرچه بیشتری روی این ترافیک داشته باشند

*******************************************

همونطور که قبلاً هم اینجا نوشته بودم، ایمیل های Gmail به نسبت Yahoo امنیت بالاتری دارن. دلیل این امنیت بالاتر هم استفاده کامل تر از پروتکل امن https هست. شما توی Yahoo گرچه میتونین یه مقداری از اطلاعات را از طریق https بفرستین اما اطلاعات کمتر حساس بدون رمز گذاری ارسال و دریافت میشن. مثلاً شما ممکنه ایمیل هاتون را رمزگذاری کنین، اما آدرس ایمیلتون و احتمالاً subject ایمیل به صورت رمز نشده منتقل میشن.

من یه آدرس Yahoo دارم که البته خیلی هم ازش استفاده نمیکنم زیاد، اما به هر حال روی گوشیم set شده و مرتباً چک میشه. من توی این آدرس ایمیل های Spam و ناخواسته خیلی خیلی کمی دریافت میکنم. اما توی مدت کوتاهی که توی ایران بودم، تعداد ایمیل های تبلیغاتی و spam فارسی به طرز غیر قابل باوری افزایش پیدا کرد. این موضوع نشون میده که آدرس ایمیل من یه جا لو رفته .

 

نتیجه گیری خوشبینانه: شرکت های محترم مخابراتی داخل کشور تمام ارتباطات اینترنتی را کنترل میکنند و اطلاعات استخراج شده را به شرکت های تبلیغاتی میفروشند.

نتیجه گیری بدبینانه (و متأسفانه به نظر واقعی تر): افرادی یا سازمانهایی از داخل کشور همه ترافیک اینترنت را کنترل میکنند و با  ارسال ایمیل هایی که ممکنه حاوی لینک های آلوده باشند سعی میکنند اطلاعات هرچه بیشتری از افراد به دست بیارن.

******************************************

این که واقعاً چه کسی این کار را میکنه و منظور از این کار چیه و این که چه جور اطلاعاتی را سعی میکنند به دست بیارن من هم نمیتونم با اطمینان بگم. اما میتونم به جرآت بگم که مسأله امنیت ارتباطات توی ایران به شدت مشکل داره و هر کسی که امنیت اطلاعات و ارتباطات براش اهمیت داره باید حداکثر سعیش را برای ایجاد لایه های امنیت بیشتر به کار ببره.

 

McAfee

شما هم شاید خبرش را خونده باشین. McAfee دستگیر شد.

بله آقای John McAfee که همه ما اسمش را با آنتی ویروس مشهورش می شناسیم توی گواتمالا به اتهام قتل دستگیر شده.

حالا خود خبرش به کنار، ولی این که خیلی از شرکت ها اینجا به اسم مؤسسینشون نامگذاری شده اند برای خود من جالبه. شرکت هایی مثل McAfee و Norton توی آمریکا. و شرکت هایی مثل Honda، Suzuki، Toyota و غیره توی ژاپن. خوب ما چون این اسم ها برامون غریبه اند خیلی توجه نمیکنیم که اینها اسم فامیل آدم ها هستند.

ولی در کل خیلی هم چیز عجیب و غریبی نیست. مگه ما خودمون «سوهان حاج حسین» نداریم؟ یا «پشمک حاج عبدالله»؟ :D

John McAfee … 'He's clearly trying to mess with everybody's heads.'

از زمان آغاز به کار سرویس های اینترنتی مثل Yahoo Mail، Gmail، Hotmail و Facebook مدت زیادی نیست که میگذره. شاید قدیمیترین این سرویس ها یاهو و هات میل هستند که از حدودای سال 2000 شروع به کار کردند. مثل همه چیزهای جدید، این سرویس ها هم مشکلاتی را به وجود میارن که موقع ایجادشون کسی بهش فکر نکرده بود. شاید خیلی ها هنوز مشکل سال 2000 را به خاطر دارند. مشکل این بود که از زمان ایجاد کامپیوتر و استفاده عمومی از اون، موقع استفاده و تنظیم تاریخ، سال را به صورت دو رقمی در نظر میگرفتند. مثلاً سال 1997 را همیشه به صورت 97 در نظر میگرفتند و وقتی نزدیک سال 2000 شد تازه همه به این فکر افتادند که خوب حالا تاریخ کامپیوتر میشه 00 و کلی مشکل درست میشه.

موقع ایجاد سرویس های آنلاین هم کسی به این موضوع فکر نمیکرد که خوب حالا اگه کسی شروع به استفاده از این سرویس کرد بعد از فوتش چیکار باید کرد. اخیراً توی اکثر ایالت های آمریکا و خیلی دیگه از جاهای دنیا، شروع به تصویب قوانینی کردن که تکلیف چنین مواردی را روشن کنه. که خوب البته با مخالفت شدید سرویس دهنده ها مواجه شده. توجیه سرویس دهنده ها هم اینه که موقع ثبت نام کاربر، قراردادی که مورد توافق قرار میگیره این حق را به سرویس دهنده نمیده که محتویات اکانت کاربر را در اختبار کس دیگه ای قرار بده.

از اون طرف وکلایی که برای تغییر این وضعیت تلاش میکنند توجیهشون اینه که دارائی های دیجیتال افراد هم بخشی از دارائی اونها محسوب میشه. بنابراین هر کسی که مسئول اموال شخص بعد از فوتش میشه، باید دسترسی به همه دارائی ها داشته باشه. این دارائی ها مثلاً میتونه همه موزیک ها و فیلم ها و گیم هایی باشه که اون شخص در طول سال ها خریده و یه جا به صورت آنلاین نگهداری میشه. برای مثال اکانت iTunes شخص میتونه مشمول چنین وضعیتی بشه. خوب در این صورت وضعیت یه کم مشخص تره. خوب میشه گفت که چه تفاوتی بین چنین اکامنتی با مثلاً کشوهای کمد شخص هست. همونظور که برای محتویات کشو پول داده شده، برای این محتویات دیجیتال هم پول خرج شده. اما وقتی کار به اکانت ایمیل و فیسبوک میرسه کار یه کم سخت تر میشه. ممکنه هر کسی چیزهایی توی ایمیل یا فیسبوکش داشته باشه که نخواد بعد از مرگش کسی از اونها خبر داشته باشه. حتی پدر و مادر یا همسر. حالا اینجا وظیفه دادگاه چی میشه؟ باید اجازه دسترسی به نزدیکان فرد بده؟ یا دستور به از بین بردن همه محتویات بده؟

حالا از همه اینها گذشته، و با فرض این که مشکلی سر مالکیت اکانت نباشه، بعد از درگذشت فرد چه بلایی سر اکانتش میاد؟ مثلاً فرض کنید سال 2100 که خیلی هم دور به نظر نمیاد. خوب به احتمال خیلی خیلی زیاد تمام افرادی که الان اکانت های Yahoo و Gmail و … تا اون موقع دیگه زنده نیستند. خوب این معنیش اینه که گوگل یا یاهو میتونن همه اکانت های فعلی را آزاد اعلام کنند؟ مسلمأ چنین کاری برای این شرکت ها دردسر ساز خواهد شد. چرا که ممکنه خیلی ها دسترسی به اکانتشون را برای بازماندگانشون به ارث گذاشته باشند. گرچه نمیدونم این کار اصلاً قانونی هست یا نه. اما با فرض این که مثلاً گوگل نتونه این کار را بکنه، خوب مجبور خواهد بود که یه فکری برای سرویس ایمیلش بکنه. به هر حال نمیشه تا ابد مردم توی gmail اکانت بسازند. مگه این که آدرس های پونزده شونزده حرفی و بی معنی باشه که هیچکس علاقه ای به این کار نخواهد داشت.

تنها راه چاره در چنین مواردی ایجاد و استفاده از Domain های جدید خواهد بود. ولی اگه این اتفاق بیفته این به معنی مرگ تدریجی آدرسهایی مثل @yahoo.com و @gmail.com خواهد بود؟

و این که آیا یاهو و گوگل و مایکروسافت آدرس های جدیدی از الان برای جایگزینی سرویسهاشون در نظر گرفته اند؟

Linkz

دوستانی که دنبال کارهای مهاجرت به نیوزیلند هستند یا اونهایی که دارند هنوز به اقدام کردن یا نکردنش فکر میکنند حتماً همیشه دنبال اطلاعات بیشتری راجع به اینجا هستند. اداره مهاجرت اینجا مجله ای را به صورت سه ماهانه چاپ و منتشر میکنه که البته مجانیه و همه مهاجرای جدید میتونن نسخه چاپی اون را برای یک سال مشترک بشن. اما همه میتونن نسخه الکترونیکی مجله را از آدرس زیر دانلود کنند.

http://www.ssnz.govt.nz/living-in-new-zealand/information-resources/linkz.asp

هدف از انتشار این مجله آشنایی بیشتر مهاجرین با زندگی توی نیوزیلند هست. به همین خاطر تقریباً همه آدمهایی که توی مجله میبینید مهاجر هستند. متن انگلیسی مجله هم نسبت به نشریات دیگه نسبتأ ساده است. یکی دیگه از هدف های این مجله تشویق مهاجرین به زندگی توی شهرهای غیر از اوکلند هست. به خاطر همین توی هر شماره میبینید که راجع به زندگی و کار توی یکی از شهر های نیوزیلند حرف زده شده. 

به نظرم خوندن چنین مجله ای میتونه برای همه اونهایی که به مهاجرت نیوزیلند فکر میکنند مفید یا حداقل تا حدی جالب باشه

Air New Zealand

شرکت هواپیمایی نیوزیلند اخیراً ویدیوی جدیدی را در پروازها به نمایش میگذاره که با تم های فیلم های ساخته شده توی نیوزیلند مثل ارباب حلقه ها و هابیت ساخته شده اند. یه نمونه از این ویدیوها را میتونین از اینجا ببینین:

همینطور یکی از هواپیماهای جدید این شرکت با تصاویر این فیلم تزئین شده. عکس های زیر از رونمایی این پرواز گرفته شده که دیروز انجام شد

Image

 

Image

 

Image

 

با دیدن این ویدیو راستش کنجکاو شدم بدونم هر کدوم از توصیه های ایمنی که توی هواپیما به مسافران میکنند چه فلسفه ای پشتش داره. سؤالی که همیشه از خودم میپرسیدم. و اینها جوابهایی هستند که پیدا کردم:

1) موقعیت Brace Position

همیشه توصیه میشه که اگه هواپیما مجبور به فرود اضطراری شد بلافاصله خودتون را در موقعیت brace position قرار بدید. 

Image

 

همونطور که توی شکل میبینید، این موقعیت بسته به محل نشستن شما تفاوت میکنه. اما فلسفه همه اونها چند چیزه:

– با هرچه افقی تر کردن بدن، فشاری که احتمالاً از برخورد هواپیما با زمین یا مانع به وجود میاد، به جای این که در عرض ستون فقرات وارد بشه (که باعث شکسته شدنش میشه) در امتدادش وارد بشه که فقط روی مهره ها فشار وارد میکنه

-در این موقعیت شما دستها و پاهاتون را محکم نگه میدارید که این خودش جلوی خیلی از شکستگی ها را میتونه بگیره

– با گذاشتن سرتون روی صندلی جلو، هنگام برخورد هواپیما به جای این که سرتون با صندلی برخورد کنه فقط بهش فشار میاره

– در هنگام برخورد هواپیما به احتمال زیاد وسایل داخل محفظه های بالا سر بیرون میریزند و توی فضای بالا به پرواز در میان. این موقعیت باعث میشه احتمال برخورد این اشیا با سر کمتر بشه و اگه احیانأ به پشت پردن اصابت کردن دستتون جلوی قطع شدن نخاع را بگیره

2) باز نگه داشتن شیشه ها در طول فرود و صعود

بیشترین فشار به موتور و بدنه هواپیما توی حالت take off و landing وارد میشه. با توجه به این که در هردو این حالت ها پرسنل پرواز هم روی صندلی های خودشون نشسته اند، باز گذاشتن پنجره ها کمک میکنه اگه اتفاقی توی موتور یا بال هواپیما بیفته مسافرها اون را ببینند و خوب عکس العمل طبیعی مسافر در چنین زمانی اینه که پرسنل پرواز و همچنین دیگران را ار موضوع خبردار کنند. مثلاً تصور کنین شما توی هواپیما نشستین و میبینین که از توی موتور آتیش بیرون میزنه. خوب طبیعیه که جیغ و هوار راه میندازین ;)

3) خاموش کردن چراغ های ئاخل کابین موقع نشستن و بلند شدن

این کار هم دقیقاً به همون دلیل قبلی انجام میشه. یعنی خاموش بودن فضای داخل کابین باعث میشه شما دید بهتری نسبت به بیرون داشته باشید و اگه اتفاقی افتاد بتونین ببینید و دیگران را هم خبر کنید. 

 

امیدوارم همیشه سفرهای بی خطر و به یاد موندنی داشته باشین